فیک آگوست دی × یونگی♡ʚبی تی اس فیکɞpart 1
یونگی مثل همیشه بی توجه به همه جا داشت از دانشگاه خارج میشد.
حرف های استادش اوند توی ذهنش
"یونگی تو با شوگا(اگوست دی)هم گروهی و این کاملا اتفاقیه. پس سعی کنید باهم کنار بیاید"
ایستاد و پاش رو روی زمین کوبید
_چرا شانس لعنتی من انقدر بده...ایششش من از این پسره متنفرم...
صدایی از پشت سرش شنید....+هی تینکربل
احساس کرد خیالاتی شده.تا اینکه شوگا جلوش ظاهر شد با همون پوزخند همیشگیش جلوی یونگی ایستاده بود یه دستش تو جیبش یه دستش هم به بند کیفش بود.
+شنیدی صدات کردم؟
یونگی انگار یخ کرده بود با دهن باز و رنگ پریده داشت به شوگا نگاه میکرد.
شوگا دستی جلوش تکون داد و با پوزخند گفت:
+شنیده بودم اسکلی ولی نه تا این حد
یونگی اب دهنشو قورت داد سیع کرد مثل همیشه خجالت نکشه ولی همون لحظه هم کف دستش عرق کرده بود....امد حرفی بزنه که یونگی دوباره گفت
+ببین من اصلا حوصله پروژه ندارم خودت همشو انجام بده روشو برگردوند که به راهش ادامه بده ولی دوباره برگشت طرف یونگی و پوزخندی زد:
+حتی یه ذره هم جذابیت نداری.
برگشت به راهش ادامه داد.یونگی برا هزارمین بار تحقیر شده بود.فکر میکرد اگر از دبیرستان خلاص بشه میتونه باهاش کنار بیاد ولی توی دانشگاه بدتر شد
یه نگاه به سر و وضع خودش انداخت. یه شلوار لی رنگ و رو رفته یه تیشرت سفید که روش عکس میکی موس داشت و کوله مشکی که با پیکسل های عکس یونی کرن تزیین شده بود...
اون نمونه کامل یه دختر دبیرستانی بود
سیع کرد اشک از چشاش پایین نیاد.یهو به خودش امد و به سمت کافی شاپی که توش کار میکرد دووید تا حداقل اوجا تحقیر نشه...شوگا کولشو روی تخت انداخت و خودشم کنارش ولو شد..
+پسر چ انظار داشتم چی شد!
تهیونگ:نکنه باز دانشگاه رو ب اتیش کشوندی؟
شوگا درحالی که در بطری اب جو رو باز میکرد باگوشه لبش صدای نوچی در اورد و گفت
+فعلا ک شانسم ب اتیش کشیده شده
جیمین:چیشده پسر نکنه به اون دختره هه جی پیشنهاد دادی؟یاااااا ردت کرد؟
انگشتشو اورد بالا وچپ و راست تکونش داد+ ن ن ن تهیونگ:پس بگو چی شده دیگه
+پروژه اون پیر مرد مزخرف
جیمین:خب/:؟
+با اون دختر مرموزه اون اسکله.... چی بود اسمش....یونگی هم گروهی شدم.....
P.T=1....................
Agust D × yoongi ʚi love youɞ
- 21/01/07
یونگی و شوگا و آگوست دی یکین